خیرالعمللغتنامه دهخداخیرالعمل . [ خ َ رُل ْع َ م َ ] (ع اِ مرکب ) بهترین کارها. کنایه از فکر درصفات خدای تعالی . (شرفنامه ٔ منیری ) (از آنندراج ). || ذکر جلی و خفی با هشت رکن . (آنن
خبیرالملکلغتنامه دهخداخبیرالملک . [ خ َ رُل ْ م ُ ] (اِخ ) حسن . وی یکی از آزادمردان قبل از مشروطیت ایران است که بر اثر هویدا کردن اسرار دربار و ظلم و بیدادگریهای هیئت حاکمه ٔ وقت بز
خطیرالملکلغتنامه دهخداخطیرالملک . [ خ َ رُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمدبن حسین . رجوع به ابومنصور خطیرالملک شود.
خطیرالملکلغتنامه دهخداخطیرالملک . [ خ َ رُل ْ م ُ ] (اِخ ) میبدی . رجوع به ابومحمد منصور خطیرالملک شود.
خطیرالملکلغتنامه دهخداخطیرالملک . [ خ َ رُل ْ م ُ ] (اِخ ) یزدی . رجوع به ابومنصور خطیرالملک میبدی شود.
خیرالبلادلغتنامه دهخداخیرالبلاد. [ خ َ رُل ْ ب ِ ] (اِخ ) بهترین شهرها. کنایه از مکه و مدینه و بیت المقدس . (از شرفنامه ٔ منیری ).
حیعلتینلغتنامه دهخداحیعلتین . [ ح َ ع َ ل َ ت َ ] (ع اِ) نشانه ٔ حی علی الصلوة و حی علی الفلاح . لکن حی علی خیرالعمل تنها مردم شیعه راست . (یادداشت مرحوم دهخدا).
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) زیدی ، ابن قاسم . یکی از شرفای زیدیّه که در یمن اقامت کرده اند. نسب از علی (ع ) دارد. مولد وی سال 1019 هَ . ق . است و در سنه ٔ 1055 پس ا
قدحلغتنامه دهخداقدح . [ ق َ دَ ] (ع اِ) کاسه که دو کس را سیر گرداند یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کلمه ٔ قدح از کلمه ٔ Cadus لاتینی گرفته شده است و آن را نخست از خزف
اسماعیللغتنامه دهخدااسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) صفوی (اول ) (جلوس 907 هَ . ق . - وفات 930). شاه اسماعیل بن شیخ حیدربن شیخ جنیدبن شیخ ابراهیم بن خواجه علی بن شیخ صدرالدین موسی بن شیخ صف
زیدیهلغتنامه دهخدازیدیه . [ زَ دی ی َ ] (اِخ ) زیدیة. فرقه ای از شیعه که به زیدبن علی بن الحسین (ع ) ملقب به زین العابدین منسوبند و آنان سه طایفه اند: جاروریة ، سلیمانیة و بتیریة