خیالیدیکشنری فارسی به عربیخيال , خيالي , رائع , رومانسي , صورة , غريب , غير واقعي , ملخص , من بنات افکار
خیالیدیکشنری فارسی به انگلیسیabstract, chimerical, fantastic, fictitious, illusory, imaginary, insubstantial, notional, shadowy, unreal, unsubstantial, visionary
خیالیلغتنامه دهخداخیالی . [ خ َ ] (اِخ ) احمدبن موسی بن شمس الدین شهیربه خیالی از عالمان و زاهدان بود که مبانی علوم را بنزد پدر آموخت وسپس به حوزه ٔ مولانا خضر بیک در بروسا درآمد
خياليدیکشنری عربی به فارسیخيالي , پر اوهام , ساختگي , افسانه اي , جعلي , موهوم , انگاشتي , پنداري , وهمي , خيال , تصوري
خیالی بخاراییلغتنامه دهخداخیالی بخارایی . [ خ َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) خیالی بخاری . رجوع به خیالی بخاری شود.
خیالی بخاریلغتنامه دهخداخیالی بخاری . [ خ َ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) از گویندگان است و شاگرد خواجه عصمت اﷲ بوده و قبرش در بخارا است . رجوع به مجالس النفایس ص 12 و 188 و تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی
خیالیةلغتنامه دهخداخیالیة. [ خ َ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث خیالی . منه :صور خیالیة؛ یعنی صورتهایی که در خیال نقش بندند.
خیالیسازcreature designerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که طراحی و غالباً ساخت موجودات خیالی همچون هیولا و موجودات فضایی را براساس نیازهای سینمایی بر عهده دارد