خَطِيئَاتِکُمْفرهنگ واژگان قرآناآلودگی گناه شما(خطیئة:حالتي است که بعد از ارتکاب کار زشت بدل انسان دست ميدهد)
خَطِيئَاتِهِمْفرهنگ واژگان قرآنآلودگی گناه آنان(خطیئة:حالتي است که بعد از ارتکاب کار زشت بدل انسان دست ميدهد)
أُدْخِلُواْفرهنگ واژگان قرآنداخل شدند(در جمله "مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُواْ فَأُدْخِلُواْ "جزمش به دليل جواب شرط بودنش مي باشد)
نَارَفرهنگ واژگان قرآنآتش(نکره آوردنش در عبارت "مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُواْ فَأُدْخِلُواْ نَاراً "به منظور بزرگ جلوه دادن آن بوده )
مِنْفرهنگ واژگان قرآناز- برخي از (منْهُم)-از جهت(به دليل:مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُواْ ) - به جاي (در عبارت "أَرَضِيتُم بِـﭑلْحَيَاةِ ﭐلدُّنْيَا مِنَ ﭐلْئَاخِرَةِ" )
منلغتنامه دهخدامن . [ م ِ ] (ع حرف جر) از. (ترجمان القرآن ). ترجمه ٔ لفظ «از». (غیاث ) (آنندراج ). یکی از حروف جاره است به معنی «از» و در چندین وجه استعمال می گردد:1 - ابتدای
طباقلغتنامه دهخداطباق . [ طِ ] (ع اِ) موافق . برابر. و منه : والسموات طباق ٌ، جهت مطابقه بعض مر بعض را. یا آنکه بعض آن بالای بعض است . (منتهی الارب ). قوله تعالی : الذی خلق سبع