26 فرهنگ

1049 مدخل


ترجمه مقاله

خویشاوند

xišāvand

هریک از افرادی که با یکدیگر به‌واسطۀ پدرومادر یا خانواده بستگی و نسبت دارند.

خویش، قریب، قوم، کس، منسوب، نزدیک، نسیب، وابسته ≠ غریبه

akin, cognate, connected, consanguineous, kinsman, related, relation, relative