خوش لباسلغتنامه دهخداخوش لباس . [ خوَش ْ / خُش ْ ل ِ ] (ص مرکب ) آنکه لباس یا جامه ٔ خوش دوخت و برازنده به الوان متناسب پوشد. || آنکه لباس در تن او خوب جلوه کند.
خوش پزلغتنامه دهخداخوش پز. [ خوَش ْ / خُش ْ پ ُ ] (ص مرکب ) خوش لباس . با لباسهای فاخر. مقابل بدپز. (این کلمه از خوش فارسی و پز فرانسه ساخته شده است ).
خوش پزیلغتنامه دهخداخوش پزی . [ خوَش ْ / خُش ْ پ ُ ] (حامص مرکب ) خوش لباسی . حالت با لباسهای فاخر بودن . (یادداشت مؤلف ).