خوشامدفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. گفتاری که در استقبال از مهمان گفته شود.۲. مطبوع و دلپسند بودن.۳. [قدیمی] تملق؛ چاپلوسی.۴. (صفت) [قدیمی] دلپسند؛ مطبوع. خوشامد گفتن: تبریک ورود گفتن و تعارف
خوش آمدلغتنامه دهخداخوش آمد. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) تملق . تبصبص . چاپلوسی . (یادداشت مؤلف ) : من چو طبع لطیف خواجه کمال غزلی بد نمیتوانم گفت گر نگویم
خوشامدگوییفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. گفتن سخنی به مهمان تازهرسیده به عنوان خوشامد و تبریک ورود او.۲. [قدیمی] چربزبانی؛ تملق؛ چاپلوسی.
چاپلوسفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهکسی که با چربزبانی و خوشامدگویی دیگری را فریب بدهد؛ خوشامدگو؛ چربزبان؛ متملق.