خورشگرلغتنامه دهخداخورشگر. [ خوَ / خ ُ رِ گ َ ] (ص مرکب ) آشپز. طباخ . (ناظم الاطباء). خوالیگر. خوالگر. دیگ پز. باورچی . خورده پز. مطبخی . خوالگیر. پزنده . خوراک پز. (یادداشت مؤل
خورشگرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= آشپز: ◻︎ ز هر گوشت از مرغ و از چارپای / خورشگر بیاورد یکیک به جای (فردوسی: ۱/۴۹).
طباخلغتنامه دهخداطباخ . [ طَب ْ با ] (ع ص ) پزنده . باورچی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خورشگر. خوالیگر. (دهار). مطبخی . آشپز. خوردنی پز. خوراک پز. دیگ پز. طابخ :