بینیاز، خودبسنده، مستغنی ≠ نیازمند
independent, self-contained, self-sufficient, self-supporting
خودبسنده.
استغنا، بینیازی، خودبسندگی ≠ نیازمندی
self-sufficiency
خودبسندگی.
autarky
خودکفا
خودکفا، خودبسا، مستغنی، بینیاز
نظام اقتصادی خوداتکا و خودکفا و با تجارتی محدود
۱. بینیاز شدن، خودکفا شدن ۲. ثروتمند شدن، داراشدن، غنی شدن