خواهروارلغتنامه دهخداخواهروار. [ خوا / خا هََ رْ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) مثل خواهر. مانند خواهر. شبیه خواهر.
خویشآمیزیinbreedingواژههای مصوب فرهنگستانآمیزش بین جمعیتهای گیاهی و جانوری که از نظر ژنشناختی به هم نزدیکاند، شامل خودگشنی و آمیزش خواهروبرادری و آمیزش با زادگان و نیاها
جبرائیللغتنامه دهخداجبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) ابن بختیشوع بن جورجیس بن بختیشوع ، از اطباء حاذق و ماهر از مردم جندیشابور که در خدمت هارون الرشید و خلفاء بعد از وی بود. او تألیفات بس