خواصیلغتنامه دهخداخواصی .[ خ َ ] (اِ) آن جایی از نشستگاه پشت فیل که نوکر و ملازم در عقب سر آقای خود می نشینند. (ناظم الاطباء).
کلک 1hoax 1واژههای مصوب فرهنگستانعملیاتی معمولاً نرمافزاری یا الکترونیکی بهصورت پیغام برای فریب کاربر تا امری نادرست را باور کند و دست به انجام کارهایی بزند که مطلوب فرستندۀ پیغام است
کلک زدنhoax 2واژههای مصوب فرهنگستاناستفاده از کلک برای فریب کاربر و واداشتن او به کارهایی که مطلوب فرستندۀ پیغام است
خواشیلغتنامه دهخداخواشی . [ خ َ ] (اِخ ) نام طایفه ای از طوائف ناحیه ٔ سرحدی بلوچستان است که مرکب از 130 خانوارند. مردم آن از مردمان فهیم و متمایل بزراعت می باشند. زبان آنان بلوچی و مذهب آنان تسنن است . (یادداشت مؤلف ).
خواص حسیsensory properties, organoleptic propertiesواژههای مصوب فرهنگستانخواصی که اندامهای حسی تشخیص میدهند
مواد برساختیartificial materialsواژههای مصوب فرهنگستانموادی مصنوعی که تحت شرایط مشخص برای ایجاد خواصی ویژه در آنها، متناسب با کاربردشان، ساخته میشوند
خواص سدیbarrier properties 2واژههای مصوب فرهنگستانخواصی در مواد که مانع از عبور بو و طعم و گاز از ماده و انتقال آن به مواد دیگر میشود
گیامغذیphytonutrientواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از مواد مغذی با منشأ گیاهی که آنها را دارای خواصی میدانند که ضامن یا حافظ سلامتی است