خوار شدنگویش اصفهانی تکیه ای: xâr bebiyan طاری: xâr beboy(mun) طامه ای: xâr boboɂan طرقی: xâr beboymun کشه ای: xâr beboymun نطنزی: xâr baboyan
متخصرلغتنامه دهخدامتخصر. [ م ُ ت َ خ َص ْ ص ِ ] (ع ص ) دست بر تهیگاه نهنده و مخصرة بدست گیرنده . || کسی که به شب نماز می خواند و چون مانده شود دست را بر تهیگاه می نهد. ج ،متخصرون
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی مافروخی مکنی به ابوالفتح . مؤلف کتاب محاسن اصفهان او را در زمره ٔ متقدمین اهل ادب اصفهان یاد کند و گوید: استاد ابوالفتح احمدبن
زبادلغتنامه دهخدازباد. [ زَ ] (ع اِ) عرقی و چرکی باشد که آن رااز میان پای جانوری گیرند و آن جانور بگربه مانند باشد لیکن سر او از سر گربه کوچکتر است و آن عرق بغایت خوشبوی میباشد