خواصفرهنگ مترادف و متضاد۱. اقارب، خاصان، محارم، نزدیکان ≠ اجانب، عوام، بیگانگان، نامحرمان ۲. برگزیدگان، نخبگان ≠ عوام ۳. اثرها، فواید ۴. خاصیتها، ویژگیها، مختصهها
خواصلغتنامه دهخداخواص . [ خ َوْاص ص ] (اِخ ) ابراهیم . از بزرگان صوفی است . رجوع به ابراهیم خواص شود.
خواصلغتنامه دهخداخواص . [ خ َ واص ص ] (ع اِ) مردمان خاص .ضد عوام . (ناظم الاطباء). ج ِ خاصّه . نزدیکان . مقربان : احمد و شکر خادم تنی چند از خواص و طبیب و حاکم لشکر را بخواندند
خواسلغتنامه دهخداخواس . [ خوا / خا ] (اِ) خواستگار. طلبکار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) مخفف خواست و بمعنی طلب و استدعاست چنانکه گویند: فلان زن خواس و بهمان فرزند خو
خواص خوانلغتنامه دهخداخواص خوان . [ خ َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه خواص ادویات را یک یک وانماید. (آنندراج ).
خواص مغربیلغتنامه دهخداخواص مغربی . [ خ َ ص ِ م َ رِ ] (اِخ ) ابوسلیمان . از بزرگان بود. رجوع به ابوسلیمان خواص مغربی در این لغتنامه و نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 394 و ج 4 ص 79 شود.
خواص انسدادیbarrier properties 1واژههای مصوب فرهنگستانخاصیت مواد، ازجمله مواد بستهبندی غذا و نوشیدنیها در برابر نفوذ سایر ترکیبات، مانند آب و بخار آب و برخی گازها
خواص پختcooking propertiesواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت یک فراوردة غذایی در حفظ بافت و رنگ و عطر و طعم مواد موجود در آن پس از فرایند پخت