خواستنیدیکشنری فارسی به انگلیسیdelectable, delicious, desirable, favorite, irresistible, luscious, mouthwatering
خواستنیلغتنامه دهخداخواستنی . [ خوا / خا ت َ ] (ص لیاقت ) درخور خواستن . درخور طلبیدن . قابل طلب کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
دلاویزواژهنامه آزاددِلاْویْز یا دِلَویْز:(delawiz or delawiz) در گویش گنابادی یعنی خواستنی ، دوست داشتنی ، زیبا ، عاشق