خنگدیکشنری فارسی به انگلیسیdense, dopey, dopy, dull, half-wit, nitwit, obtuse, slow-witted, stupid, unintelligent, vacant, white
خنگلغتنامه دهخداخنگ . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. با 924 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و زعفران و میوه ٔ باغ است . شغل اهالی ز