خنوخلغتنامه دهخداخنوخ . [ خ َ ] (اِخ ) ادریس پیغمبر که بفارسی خنجوخ گویند. (ناظم الاطباء). اخنوخ . (السامی فی الاسامی ) (آنندراج ).
اخنوخلغتنامه دهخدااخنوخ . [ اَ ] (اِخ ) خنوخ . گویند همان ادریس است و صحف او سی صحیفه بوده است . (ابن الندیم ). نام ادریس علیه السلام . (مجمل التواریخ والقصص ص 89، 183، 228، 288
ادریسلغتنامه دهخداادریس . [اِ ] (اِخ ) خنوخ . اخنوخ .پیغامبری پیش از بنی اسرائیل . مؤلف برهان گوید: نام پیغمبریست مشهور. گویند از جهت درس گفتن بسیار بدین نام علم شد و او را مثلث
خنجوخلغتنامه دهخداخنجوخ . [ خ َ ] (اِخ ) نام ادریس پیغمبر که بتازی خنوخ و یا اخنوخ گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به اخنوخ شود.
ادریسفرهنگ نامها(تلفظ: edris) (عربی) (در اعلام) نام یکی از پیامبران که در قرآن کریم نیز دو بار ذکرش آمده است . (از این جهت او را ادریس میگفتند که بسیار درس میگفته و بیش از هر
متوشالحلغتنامه دهخدامتوشالح . [ م َ ل َ ] (اِخ ) ابن اخنوخ . جد نوح و به طول عمر او را مثل زنند و گویند 969 سال زندگی کرد. (از المنجد). در لغت به معنی مرد فرستاده که اشاره به طوفان