خنثیلغتنامه دهخداخنثی . [ خ ُ ثا ] (اِ) بسریانی سریش را گویند و آن چیزی است که صحافان و کفشدوزان بکار برند. (برهان قاطع). نباتی است برگ آن چون برگ گندنا با ساقی املس و ریشه های
خنثی کردندیکشنری فارسی به عربیابطل , احبط , الغاء , انف (فعل ماض) , انکار , تعديل , تعويض , صد , محايد , مقعد المجذف , ورق القصدير ، إحباطٌ