خمیتلغتنامه دهخداخمیت . [ خ َ ] (ع ص ) فربه . جسیم . کلان . سمین . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خمیطلغتنامه دهخداخمیط.[ خ َ ] (ع ص ) شیری که در خیک کرده بر گیاه خوشبوی نهند تا خوشبوی گردد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || بزغاله ٔ پوست برکنده ٔ بریان نم