26 فرهنگ

3833 مدخل


خلنده

xalande

آنچه در چیزی می‌خلد و فرومی‌رود؛ فرورونده: ◻︎ بُوَد بر دل ز مژگان خلنده / گهی تیر و گهی ناوک‌زننده (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۸۹).

piercer