خلالدیکشنری عربی به فارسیازميان , از طريق , بواسطه , در ظرف , سرتاسر , از ميان , از وسط , از توي , بخاطر , از اغاز تا انتها , کاملا , تمام شده , تمام
خلال دانلغتنامه دهخداخلال دان . [ خ ِ / خ َ ] (اِ مرکب ) قوطیی که در آن خلال دندان گذارند و یا جعبه ای که در آن خلال دندان قرار دهند. (یادداشت بخط مؤلف ).