12271 مدخل
= خلیدن
۱. سرکه ۲. لاغر شدن ۳. سوراخ کردن
crackbrained, crazy, daft, dotty, lunatic, gaga, haywire, nut, queer, touched, unbalanced
خاکستر
ابله – خل –دیانه – آدم سبک عقل
آب بینی
۱محله – منطقه ای که طایفه ای خاص در آن سکونت داشته باشند ...
محلی که برای نگهداری گوسفند در بیابان درست می کنند – جایگاه ...
کج.
در گویش گنابادی یعنی آب دماغ ، آب بینی
در گویش گنابادی یعنی خاله ، خواهر مادر
کج، نادرست، خول .سفیه کم عقل.نیم دیوانه
خاکستر و ریزههای آتش زیر خاکستر
og
ogcocephalidae
جادوگر، غول، غول پیکر، ادم موحش، ادمخوار
وحشی
غریبه، غول اسا
جواهرات، چشم چرانی، چشم چرانی کردن، با چشم غمزه کردن، نگاه عاشقانه کردن
خل
خُل