خقخقةلغتنامه دهخداخقخقة. [ خ َ خ َ ق َ ] (ع مص ) آواز کردن فرج . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || آواز کردن غلاف قضیب اسب . (منتهی الارب ).
oratoryدیکشنری انگلیسی به فارسیروحانی، فصاحت و بلاغت، فن خطابه، فصاحت، سخن پردازی، شیوهسخنرانی، علم بدیع، خوش زبانی، سخن سرایی، عبارت سازی
خقخقةلغتنامه دهخداخقخقة. [ خ َ خ َ ق َ ] (ع مص ) آواز کردن فرج . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || آواز کردن غلاف قضیب اسب . (منتهی الارب ).