خاشکدانلغتنامه دهخداخاشکدان . [ ش َ ] (اِ مرکب ) صندوقچه ٔ زنان را گویند که در آن ریز و پیز و خرد و مرد و چیزها نهند و دخلدان استادان بقال و نانبا و آش پز و امثال آن را نیز گفته ان
خاشکدانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. صندوقچهای که در آن اشیای خردهریزه میگذاشتند.۲. صندوقچهای که دکانداران در آن پول میریختند.
خوشرقصی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. تملق گفتن، چاپلوسی کردن، مداهنهگری کردن ۲. خوششیرینی کردن، خوشخدمتی کردن