احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیربن اعین سنسن الشیبانی مکنی به ابوغالب . نقاوه ٔ خاندان آل اعین و ازکبار محدثین آن جماعت بشمار رود و بدین
خرگاهیلغتنامه دهخداخرگاهی . [ خ َ ](ص نسبی ) منسوب به خرگاه . خرگاه نشین . || معشوقه ٔ چادرنشین . (یادداشت بخط مؤلف ) : چو زین خرگاه گردان دور شد شاه برآمد چون رخ خرگاهیان ماه .
خزاعیلغتنامه دهخداخزاعی . [ خ ُ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن خلف از کاتبان ابوبکر بود در مدینه . (از تاریخ گزیده چ لیدن ص 185).
خزائیلغتنامه دهخداخزائی . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ به تکاب . کوهستانی و معتدل و سالم . آب از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و شغل اهالی زراعت و صنایع د