خط کبکلغتنامه دهخداخط کبک . [ خ َطْطِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطوطی که بر پر و بال کبک می باشد و خوانا نیست . (آنندراج ) : خط کبک است بر بال کبوترنامه ٔ رازم ندارد از حجاب
خَطْبُکُمَافرهنگ واژگان قرآنحرف حساب شما دو نفر(خطب:امر عظيمی که در باره آن تخاطب و گفتگو زياد ميشود )
محبرلغتنامه دهخدامحبر. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) در بیت ذیل از منوچهری به جای مُحَبِّر آمده است به معنی خط نیکو نویسنده : به زیر پر قوش اندر همه چون چرخ دیباهابه پر کبک بر خطی سیه چون
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المیم [ ازین جا در لباب الألباب عوفی چ لیدن چند سطری تباه شده است ]. وی ازشعراء آل سلجوق بوده و قصیده ٔ ذیل بر منوال شعر مختار
ارسنجانلغتنامه دهخداارسنجان .[ اَ س َ ] (اِخ ) (خره ٔ...) بلوکی است میانه ٔ مشرق وشمال شیراز محدود از جانب مشرق به آباده ٔ طشک و از سمت شمال ببلوک کمین و از طرف مغرب بنواحی مرودشت
ماهرخ رفتنلغتنامه دهخداماهرخ رفتن . [ رُ رَ ت َ ] (ص مرکب ) اصلاً اصطلاح شکار است و بمعنی مواظب و مراقب بودن و کمین توله ٔ شکاری در اطراف شکار است تا وقتی شکارچی سر برسد و توله شکار ر
بشاکردلغتنامه دهخدابشاکرد. [ ب َ ک ِ ] (اِخ ) (خره ٔ...) نام محلی از گرمسیرات فارس میانه ٔ جنوب و مشرق شیراز است . درازی آن از بارز تا منوجان نزدیک به سی فرسنگ ، پهنای آن از منوجا