خطدیکشنری عربی به فارسیحوض غسل تعميد , ظرف مخصوص نگه داري اب مقدس , چشمه , ذوب , خط , سطر , رديف , رشته
خطلغتنامه دهخداخط. [ خ َطط / خ ِطط ] (اِخ ) نام موضعی است ببحرین که نیزه های خوب بدانجا منسوب است . (یادداشت بخط مؤلف ) : و بر اردشیر که دارالملک کرمانست او بنا کرد و اهواز و
شهپرفرهنگ انتشارات معین(شَ پَ) (اِمر.) 1 - بال بزرگ ، شهبال . 2 - قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما توسط آن انجام می شود.
شهپرفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. پر بزرگ پرنده؛ شهبال.۲. قسمتی از بال هواپیما که تغییر خط سیر هواپیما توسط آن صورت میگیرد.
چراغهای صلیبیcross-barواژههای مصوب فرهنگستانچراغهای سفیدی که در ردیفهای عمود بر خط مرکزی باند پرواز برای تقرب هواپیما قرار دارند