خط فرعی 2spur trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی با بار تردد کم که از خط اصلی منشعب میشود و به مشتریان صنعتی راهآهن خدمترسانی میکند
خط فرضیaction axis, imaginary lineواژههای مصوب فرهنگستانخط یا محوری نامرئی در صحنۀ فیلمبرداری که تفکیککنندۀ قطبهای نمایشی صحنه است
جوشقانلغتنامه دهخداجوشقان . [ ج َ ش ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی دهستان تابع بخش میمه ٔ شهرستان کاشان و به جوشقان قالی معروف است . در شهرستان کاشان دو جوشقان وجود دارد، جوشقان دهستان ن
پیش خورلغتنامه دهخداپیش خور. [خُرْ ] (اِخ ) حوزه ٔ میان همدان و ساوه . از بلوکات همدان . عده ٔ قری 34. مساحت 21 فرسنگ ، دارای 3904 تن سکنه . مرکز رزن . حد شمالی آن درجزین و حد شرقی
قمصرلغتنامه دهخداقمصر. [ ق َ ص َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش قمصر از شهرستان کاشان در 31000گزی جنوب کاشان واقع است . این منطقه کوهستانی و هوای آن سرد و خوش آب و هواست . مختصات جغرا
امتداددیکشنری عربی به فارسیتوسيع , تمديد , تعميم , تلفن فرعي , کشيدن , امتداددادن , بسط دادن , منبسط کردن , کش امدن , کش اوردن , کش دادن , گشادشدن , بسط , ارتجاع , قطعه(زمين) , اتساع , کو
بانلغتنامه دهخدابان . (اِ) رئیس . || (پساوند) دارنده . دارا. (یادداشت مؤلف ). خداوند، و استعمال آن مرکب است . (شرفنامه ٔ منیری ). صاحب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب .