خط شکست وَردایستtropopause break lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی بر روی نقشۀ وَردایست برای نمایش لبۀ برگ وَردایست
خط دیوانیلغتنامه دهخداخط دیوانی . [ خ َطْ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خط شکسته پرزشت ناخوان مخصوص میرزایان دفتر ایران . (آنندراج ). خط شکسته ٔ اهل دفتر. (غیاث اللغات ) : عمرها مشق ج
خط پای کلاغلغتنامه دهخداخط پای کلاغ . [ خ َطْ طِ ی ِ ک َ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) مطلق خط شکسته ٔ ناخوان و پریشان که گویا کلاغ پنجه زده است و آنرا خط پنج گربه نیز خوانند و این از اهل
خط منکسرلغتنامه دهخداخط منکسر. [ خ َطْ طِ م ُ ک َ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خطی که از چند خط مستقیم ترکیب یافته است . خطی که نه مستقیم است و نه منحنی . خط شکسته .