خط اصلی 1main trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی که حرکت قطار در آن با توجه به برنامۀ زمانبندی و اجازۀ ایستگاههای مبدأ و مقصد انجام میشود
خط اصلی 2principal lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی که از نقطۀ اصلی عکس و نقطۀ پاسوی (nadir point) آن عبور میکند
خط اصلی 3tapped line, teed lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی که خطهای فرعی/ شاخهخطها از آن منشعب میشوند
رژیلغتنامه دهخدارژی . [ رِ ] (اِخ ) به زمان صدارت میرزا حسینخان مشیرالدوله امتیاز راه آهن به دولت انگلیس داده شده بود که به موقع اجرا نرسید و این معامله همیشه مورد بحث و ادعای
کمانلغتنامه دهخداکمان . [ ک َ ] (اِ) معروف است و به عربی قوس خوانند. (برهان ). ترجمه ٔ قوس و مبدل خمان مرکب از «خم » و «ان » که کلمه ٔ نسبت است و کشیده و خمیده و سخت و نرم و گسس
خط کورdead-end siding, dead-end trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی در ایستگاه راهآهن که از خط اصلی جدا شده و در پایان آن سپر انتهایی نصب شده است
خط فرعی 2spur trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی با بار تردد کم که از خط اصلی منشعب میشود و به مشتریان صنعتی راهآهن خدمترسانی میکند
خطلغتنامه دهخداخط. [ خ َطط ] (ع مص ) گائیدن زن رابجماع خط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خط المراءة خطا. (منتهی الارب ). || کم و اندک خوردن . (منتهی