خطیلغتنامه دهخداخطی . [ خ َطْ طی ] (اِخ ) نام او مصطفی افندی معروف به موقوفانجی از شاعران و ادیبان دوره ٔ سلطان محمودخان اول بود. او پس از تحصیل علم بکار دیوانی پرداخت و سفارته
ختیلغتنامه دهخداختی . (اِخ ) نام قریه ای است به افغانستان در بیست و چهار هزار و پانصدگزی غرب قیصار از توابع حکومت میمنه : این نقطه بر خط 6 درجه و 1 دقیقه و 18 ثانیه ٔ طول شرقی
ختیلغتنامه دهخداختی . [ خ ُت ْ تا ] (اِخ ) شهری است از شهرهای باب الابواب . (از یاقوت در معجم البلدان ) (از منتهی الارب ).
ختیلغتنامه دهخداختی . [ خ ُت ْ تی ] (اِخ ) یحیی بن موسی بن خت بلخی . ختی از عبداﷲبن نمیر کوفی و ابی اسامه کوفی و عبدالرزاق و جز اینها روایت کرد. وی از ثقات است و موسی بن هارون
خطی گذارلغتنامه دهخداخطی گذار. [ خ َطْ طی گ ُ ] (نف مرکب ) نیزه گذار. نیزه زن . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خطی در معنای نیزه شود.