خطمهلغتنامه دهخداخطمه . [ خ ُ م َ ] (ع اِ) بلندی کوه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خشمهلغتنامه دهخداخشمه . [ خ ُ م َ ] (ع اِمص ) مست گردانیدگی شراب از رسیدن بوی بخیشوم . (از منتهی الارب ).
خطمهلغتنامه دهخداخطمه . [ خ ُ م َ ] (ع اِ) بلندی کوه . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خشمهلغتنامه دهخداخشمه . [ خ ُ م َ ] (ع اِمص ) مست گردانیدگی شراب از رسیدن بوی بخیشوم . (از منتهی الارب ).