خطرةلغتنامه دهخداخطرة. [ خ َ رَ ] (ع اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ). || داغی مر شتران را. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || گاهی . بعضی از اوقات . منه : مالقیته الاخطرة؛ ملاقا
اجتيازُ هذهِ المرحَلَة الخَطِرَةدیکشنری عربی به فارسیگذر از اين مرحله خطرناک , پشت سر گذاشتن اين مرحله حسّاس
خبرهفرهنگ انتشارات معین(خِ یا خُ رِ) [ ع . خبرة ] 1 - (مص م .) دانستن حقیقت و کنه چیزی را. 2 - (ص .) آگاه ، دانا.
امنیت زیستیbiosecurity, biological remediationواژههای مصوب فرهنگستانمدیریت خطرهای ناشی از آفات و بیماریها و سلاحهای زیستی که سلامت گیاه و جانور و انسان را تهدید میکند متـ . زیستامنیت