خطربةلغتنامه دهخداخطربة. [ خ َ رَ ب َ ] (ع اِمص )تنگی معاش . || (مص ) افتراء کردن . دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
ختربةلغتنامه دهخداختربة. [ خ َ رَ ب َ ] (ع مص ) بریدن و اندام اندام جدا کردن چیزی را گویند. (از منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) .
مخطربلغتنامه دهخدامخطرب . [ م ُ طَ رِ ] (ع ص ) تنگ معاش . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه به تنگی و سختی زیست می کند. (ناظم الاطباء). || مفتری و دروغ گوی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به خطربة شود.