خطافدیکشنری عربی به فارسیقلا ب ماهيگيري , قلا ب , خنده بلند , قهقهه , قلا ب يانيزه خاردار ماهي گيري , نيزه , چنگک , سيخک , شوخي فريبنده , حيله , ازمايش سخت , انتقاد , نفرين , تفريحگاه ا
خطفدیکشنری عربی به فارسیبچه دزدي کردن , ادم سرقت کردن , ادم دزدي کردن , شانه , دوش , کتف , هرچيزي شبيه شانه , جناح , باشانه زور دادن , هل دادن , ربايش , ربودگي , قاپ زني , ربودن , قاپي
خذفلغتنامه دهخداخذف . [ خ َ ] (ع مص ) سنگریزه و خسته خرما و مانند آن انداختن به انگشتان یا بچوب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از تاج العروس ) (از آنندراج ). به انگشت سنگ ا