خضنلغتنامه دهخداخضن . [ خ َ ] (ع مص ) حمله کردن بر شتر و گزیدن بدن آنرا بدندان . (منتهی الارب ). منه : خضن ناقته خضنا. || بازداشته شدن زن از وی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس
خزنلغتنامه دهخداخزن . [ خ َ ] (ع مص ) جمع کردن مال و بگنجینه نهادن او. || نگاه داشتن راز را و پنهان کردن آن . || گنده شدن گوشت . (تاج المصادر بیهقی ) (از تاج العروس ) (از لسان
خزنلغتنامه دهخداخزن . [ خ َ زَ ] (ع مص ) متغیر گردیدن و بوی گرفتن گوشت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ).
خزنفرهنگ انتشارات معین(خَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - اندوختن مال . 2 - پوشیده داشتن راز. 3 - نگهداری زبان از سخن گفتن .
خان تپه ٔ ثانیلغتنامه دهخداخان تپه ٔثانی . [ ت َپ ْ پ َ ی ِ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 10000 گزی شمال غرب زیارت خواجه سالار که در علاقه ٔ حکومت کلان شبرغان قرار دارد و متعلق بولایت مزا