خصومت آمیزلغتنامه دهخداخصومت آمیز. [ خ ُ م َ ] (نف مرکب ) ایجاد خصومت کننده . موجب خصومت شونده . (یادداشت مؤلف ).
خصومتآمیزفرهنگ مترادف و متضادخصمانه، عداوتآمیز، ستیزهجویانه، کینهتوزانه، عنادآمیز، دشمنوار، دشمنانه ≠ دوستانه
آمیزلغتنامه دهخداآمیز. (نف مرخم ) به معنی آمیزنده ، در کلمات مرکّبه ، چون در مردم آمیز، رنگ آمیز و جز آن : امرد آنگه که خوبروی بودتلخ گفتار و تندخوی بودچون بریش آمد و بلعنت شدمر
هفت هشتلغتنامه دهخداهفت هشت . [ هََ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از گفتار خصومت آمیز. (غیاث ). رجوع به هفت وهشت شود. || (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد تقریبی است : گفتم ز هفت دایره ا
هفت و هشتلغتنامه دهخداهفت و هشت . [ هََ ت ُ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از گفتار خصومت آمیز و وحشت انگیز. || آواز و فریاد سگ را نیز گویند. (برهان ).
هفت و هشتفرهنگ انتشارات معین(هَ تُ هَ)(اِمر.) 1 - هفت یا هشت عدد از چیزی . 2 - (کن .) گفتار خصومت آمیز و وحشت انگیز. 3 - آواز سگ .