خصوصیتلغتنامه دهخداخصوصیت . [ خ ُ صی ی َ ] (از ع ، اِمص ) در تداول فارسی زبانان ، دوستی و یگانگی . ویژگی . (یادداشت بخط مؤلف ).
خصوصیتدیکشنری فارسی به انگلیسیattribute, character, characteristic, diagnostic, earmark, particularity, personality, property, trait
خصوصیت کردنلغتنامه دهخداخصوصیت کردن . [ خ ُ صی ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوستی کردن . یگانگی کردن . || کنایه از استثناء قائل شدن امری خاصی را از امر کلی مستثنی کردن .
خصوصیت کردنلغتنامه دهخداخصوصیت کردن . [ خ ُ صی ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوستی کردن . یگانگی کردن . || کنایه از استثناء قائل شدن امری خاصی را از امر کلی مستثنی کردن .
خصوصیت کردنلغتنامه دهخداخصوصیت کردن . [ خ ُ صی ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوستی کردن . یگانگی کردن . || کنایه از استثناء قائل شدن امری خاصی را از امر کلی مستثنی کردن .
مخصوصیتلغتنامه دهخدامخصوصیت . [ م َ صی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص )خصوصیت وملکیت . || دوستی و مودت . (ناظم الاطباء).