خصلولغتنامه دهخداخصلو. [ خ َ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروشاه بخش اسکو شهرستان تبریز واقع در نه هزارگزی باختر اسکو و 2 هزارگزی شوسه ٔ اسکو به تبریز. این دهکده در جلگه واقع
خصلولغتنامه دهخداخصلو. [ خ َ ص ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل ، واقع در 12 هزارگزی اردبیل آستارا این دهکده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و
خصاللغتنامه دهخداخصال . [ خ ِ ] (ع مص ) مصدر دیگر است برای خصل و آن بمعنی غلبه کردن درتیراندازی است . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || ب
مششدرلغتنامه دهخدامششدر. [ م ُ ش َش ْ دَ ] (ص ) متحیر، مأخوذ از ششدر و این لفظ تراشیده ٔ فارسی زبانان عربی دان است . (آنندراج ) (غیاث ) (بهار عجم ).صیغه ٔ برساخته ٔ هم وزن اسم م