خشیشارلغتنامه دهخداخشیشار. [ خ َ] (اِ) نوعی از مرغابی بزرگ سیاه رنگ باشد که در میان سرش خال سفیدی هست . (برهان قاطع). در حاشیه ٔ برهان قاطع آمده : مصحف خشنشار و خشینسار است : پیاده همی شد ز بهر شکارخشیشار دید اندر آن مرغزار.فردوسی (از شرفنام
خنفشارلغتنامه دهخداخنفشار. [ خ َ ف َ ] (اِ) نوعی بزرگ از اردک . (ناظم الاطباء). خشنسار. خشین سار. خشیشار. خشتنسار. (یادداشت بخط مؤلف ).
خنسارلغتنامه دهخداخنسار. [ خ َ ] (اِ) جانوری است آبی که گوشت آن را خورند. (برهان قاطع). در حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع آمده : مصحف خشنسار. رجوع شود به خشین سار و خشیشار.