تَرَک خشکیدگیdesiccation crack, drying crackواژههای مصوب فرهنگستانترکی که براثر خشک شدن گِل ایجاد میشود
خشکیدهلغتنامه دهخداخشکیده . [ خ ُ دَ / دِ ] (ن مف ) خشک شده . (یادداشت بخط مؤلف ). || تشنه . (از ناظم الاطباء).- دهان خشکیده ؛ دهان انسان که بر اثر عصبانیت یا تشنگی خشک شده . (یادداشت بخط مؤلف ).
تَرَک خشکیدگیdesiccation crack, drying crackواژههای مصوب فرهنگستانترکی که براثر خشک شدن گِل ایجاد میشود
بی طراوتیلغتنامه دهخدابی طراوتی . [ طَ وَ ] (حامص مرکب ) دوری ازتر و تازگی . پلاسیدگی . خشکیدگی . (از ناظم الاطباء).
پوسیدگی قهوهایbrown rotواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری قارچی در درختانی با میوۀ هستهدار و دانهدار که نشانۀ بارز آن قهوهای و چروکیده و سفت شدن میوه و خشکیدگی گلها و زخم در شاخه است
تَرَک خشکیدگیdesiccation crack, drying crackواژههای مصوب فرهنگستانترکی که براثر خشک شدن گِل ایجاد میشود