خشمگینفرهنگ مترادف و متضادبدخلق، تندخو، خشمناک، دمان، ژیان، سودایی، عصبانی، عصبی، غضبآلود، غضبان، غضبناک
خشمگیندیکشنری فارسی به انگلیسیangry, dudgeon, furious, indignant, irate, mad, white-hot, wrathful, wroth
خشمگینلغتنامه دهخداخشمگین . [ خ َ /خ ِ ] (ص مرکب ) غضبناک . آنکه پر از خشم و قهر باشد. (ناظم الاطباء). غراشیده . آرغده . تر. مُغضِب . خشمن . خشمین . خشمگین . تافته . آلغَدَه . ساخ