۱. (زیستشناسی) = خارخسک
۲. خسوخاشاک.
۳. خار فلزی سهگوشهای که هنگام جنگ بر سر راه دشمن میریختند: ◻︎ خسک بر گذرگاه کین ریختند / نقیبان خروشیدن انگیختند (نظامی۵: ۸۳۴)، ◻︎ عدو را به جای خسک دُر بریز / که احسان کُنَد کُند دندان تیز (سعدی۱: ۷۳).
خار، خس
prickle, thorn