26 فرهنگ

2602 مدخل


خستن

xastan

۱. [مجاز] آزرده ‌کردن؛ آزردن.
۲. زخمی ‌کردن.
۳. (مصدر لازم) آزرده شدن.
۴. (مصدر لازم) زخمی شدن.

۱. آزردن، جریحهدار کردن، زخم زدن
۲. قرح، مجروح کردن
۳. مجروح شدن، زخمی شدن

tire