خروجیفرهنگ مترادف و متضاد۱. برونداد ≠ درونداد، ورودی ۲. بازده، حاصل ۳. عوارض(سفر به خارج) ۴. محل خروج ≠ ورودی
خروجیلغتنامه دهخداخروجی . [ خ ُ ] (اِ) قسمتی از بعض اطاقها که بیرون از حدود سایر قسمتهای بناست . (یادداشت بخط مؤلف ). قسمتی بیرون جسته از بنائی . (یادداشت بخط مؤلف ).
بیضیلغتنامه دهخدابیضی . [ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) منحنیی (مسدود) واقع دریک صفحه که مجموع فواصل هر نقطه ٔ آن از دو نقطه ٔ ثابت (موسوم به دو کانون بیضی ) واقع در آن صفحه مقدار ثاب
فُرجۀ باندrunway separationواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی و مکانی بین هواگَردهای در حال ورود یا خروج در یک باند
کلید هوشمندsmart key, intelligent key, intelligent key system, proximity keyواژههای مصوب فرهنگستانسامانـهای الکتـرونیکی که ورود به خــودرو و خروج از آن و روشن کردن آن را بدون استفاده از کلید مکانیکی برای راننده امکانپذیر میسازد
اعتکافلغتنامه دهخدااعتکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص )انتظار چیزی کشیدن . (ناظم الاطباء). انتظار چیزی کردن . (منتهی الارب ). || خود را بازداشتن و گوشه نشین شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاط
صاحب الزنجلغتنامه دهخداصاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زید