خرمالولغتنامه دهخداخرمالو. [ خ ُ ] (اِخ ) نام ارتفاعاتی که سر راه طهران به مشهد قرار دارد. رابینو میگوید: سه راه از نوده به دشت یموت هست ، جنوبی ترین آن خان دور و وسطی قراتپه و شم
خرمالولغتنامه دهخداخرمالو. [ خ ُ ] (اِ مرکب ) نام میوه ای است که درختان آن در جنگلهای شمال ایران فراوان و میوه های آن خرمایی رنگ و کوچک است و جنس خرمای ژاپونی آن دارای میوه ٔ درشت
خرمالولغتنامه دهخداخرمالو. [ خ ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر واقع در 24هزارگزی باختری هریس و 3هزارگزی شوسه ٔ تبریز - اهر. این ده در جلگه واقع است . آب
خرمالوئیانEbenaceaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از خلنگسانانِ درختی یا درختچهای با برگهای متناوب و کامل و بدون گوشواره با میوۀ معمولاً آبدار و گاهی با پوست چرمی که در ردهبندی کرونکوئیست 1988 در
خشمآلودفرهنگ مترادف و متضادخشمگین، خشمناک، خشمآمیز، خشمآگین، عصبانی، عصبی، غضبناک، غضبآلود، قهرآلود ≠ مهرآلود