خرقانلغتنامه دهخداخرقان . [ خ َ ] (اِخ ) نام قریتی بوده از قراء سمرقند بر هشت فرسنگی آنجا. به این قریه ادیب ابوالفتح احمدبن حسین بن عبدالرزاق عیسی شاشی خرقانی فرابی منسوب است . (
خرقانلغتنامه دهخداخرقان . [ خ َ رَ ] (اِخ ) نام قریتی از قراء بسطام بر راه استرآباد است . در آنجا قبر ابوالحسن علی بن احمد است که صاحب کشف و کرامات بوده و بعاشوراء 425 هَ .ق . در
خرقانلغتنامه دهخداخرقان . [ خ َ رَ ] (اِخ ) نام ناحیتی است محدود به این حدود: مشرق : بلوک زهرا؛ مغرب : خمسه ؛ شمال : قزوین ؛ جنوب : همدان . خرقان دارای سه بلوک است : خرقان افشار،
خرقانلغتنامه دهخداخرقان . [ خ َرْ رَ ] (اِخ ) نام شهری بوده است بنزدیکی تبریز به آذربایجان و اصل آن ده نخیرجان بوده منسوب به نخیرجان صاحب بیت المال کسری . (از معجم البلدان ).
خرقانلغتنامه دهخداخرقان . [ خ َرْ رَ ] (اِخ ) نام قریتی بوده از قرای همدان که بعدها از مضافات قزوین شده است . (از معجم البلدان ). ظاهراً این همان خرقان نزدیک قزوین است که دارای س
خرقان افشارلغتنامه دهخداخرقان افشار. [ خ َ رَ ن ِ اَ ] (اِخ ) یکی از سه قسمت خرقان نزدیک قزوین است . رجوع به خرقان نزدیک قزوین شود.
خرقان بکشلولغتنامه دهخداخرقان بکشلو. [ خ َ رَ ن ِ ب َ ک ِ ] (اِخ ) یکی از سه قسمت خرقان نزدیک قزوین . رجوع به خرقان نزدیک قزوین شود.
خرقان طویللغتنامه دهخداخرقان طویل . [ خ َ رَ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزاب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 56هزارگزی شمال باختری مشهد. این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتد
خرقان قتلولغتنامه دهخداخرقان قتلو. [ خ َ رَ ن ِ ق َ ] (اِخ ) نام یک قسمت از سه قسمت خرقان نزدیک قزوین است . رجوع به خرقان نزدیک قزوین شود.
خرقان رودلغتنامه دهخداخرقان رود. [ خ َ رَ رو ] (اِخ ) نام یکی از رودهای بخارا بوده است . (از تاریخ بخارای نرشخی ص 39).
خرقان افشارلغتنامه دهخداخرقان افشار. [ خ َ رَ ن ِ اَ ] (اِخ ) یکی از سه قسمت خرقان نزدیک قزوین است . رجوع به خرقان نزدیک قزوین شود.
خرقان بکشلولغتنامه دهخداخرقان بکشلو. [ خ َ رَ ن ِ ب َ ک ِ ] (اِخ ) یکی از سه قسمت خرقان نزدیک قزوین . رجوع به خرقان نزدیک قزوین شود.
خرقان طویللغتنامه دهخداخرقان طویل . [ خ َ رَ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزاب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 56هزارگزی شمال باختری مشهد. این ده در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتد
خرقان قتلولغتنامه دهخداخرقان قتلو. [ خ َ رَ ن ِ ق َ ] (اِخ ) نام یک قسمت از سه قسمت خرقان نزدیک قزوین است . رجوع به خرقان نزدیک قزوین شود.
خرقان رودلغتنامه دهخداخرقان رود. [ خ َ رَ رو ] (اِخ ) نام یکی از رودهای بخارا بوده است . (از تاریخ بخارای نرشخی ص 39).