خیارزارلغتنامه دهخداخیارزار. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره بخش برازجان شهرستان بوشهر، واقع در 36 هزارگزی شمال باختری برازجان و کنار راه فرعی برازجان به گناوه با 260 تن سکنه . آب آن از چاه است . (از فرهنگ جغرافیایی ای
خیارزارلغتنامه دهخداخیارزار. (اِ مرکب ) مزرع خیار. (آنندراج ). زمینی که بادرنگ در آن کشته اند. مقثا. پالیز. فالیز. (یادداشت مؤلف ). فالیز خیار. (ناظم الاطباء) : او را چنان کجا سر خر در خیارزار. سوزنی .به هر جریب از بقول و خیارزار و جالیز
خارزارلغتنامه دهخداخارزار. (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد واقع در 73 هزارگزی شمال جادرن فریمان بر سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس ناحیه ای است جلگه ای و هوای آن معتدل دارای 182 تن سکنه میباشد مذهب
خارزارلغتنامه دهخداخارزار. (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان مشهد واقع در 16 هزارگزی جنوب باختری فریمان بر سر راه مالرو عمومی فریمان به با قلعه ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر دارای 199 تن سکنه مذهبشان شیعه و زبانشان فار