26 فرهنگ

246 مدخل


ترجمه مقاله

خردمندانه

xeradmandāne

۱. از روی خردمندی و عقل: سخن خردمندانه.
۲. (قید) عاقلانه: خردمندانه رفتار کردند.

بخردانه، حکیمانه، حکمتآمیز، عقلایی، عاقلانه، عالمانه ≠ سفیهانه

insightful, intellectual, judicial, sound, oracular, rational, reasonable, sage, sane, sensible, wise, wisely