خدارةلغتنامه دهخداخدارة. [ خ ِ رَ ] (ع اِمص ) پرده نشینی . (آنندراج ). رجوع به خدارت در این لغت نامه شود.
خدرهلغتنامه دهخداخدره . [ خ َ دِ رَ ] (ع ص ، اِ) خرمای نارسیده که از درخت افتد. (از ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || مؤنث خَدِر. (از اقرب الموارد). رجوع به خ
خدرهلغتنامه دهخداخدره . [ خ ُ / خ َ رَ ] (اِ) خرده و ریزه ٔ هر چیز. (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب آنندراج و انجمن آرای ناصری آنرا مقلوب «خرده » آورده اند
خدارةلغتنامه دهخداخدارة. [ خ ِ رَ ] (ع اِمص ) پرده نشینی . (آنندراج ). رجوع به خدارت در این لغت نامه شود.
خدرهلغتنامه دهخداخدره . [ خ َ دِ رَ ] (ع ص ، اِ) خرمای نارسیده که از درخت افتد. (از ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از لسان العرب ). || مؤنث خَدِر. (از اقرب الموارد). رجوع به خ
خدرهلغتنامه دهخداخدره . [ خ ُ / خ َ رَ ] (اِ) خرده و ریزه ٔ هر چیز. (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب آنندراج و انجمن آرای ناصری آنرا مقلوب «خرده » آورده اند