خدارنلغتنامه دهخداخدارن . [ خ َ رِ ] (ع اِ) جمع خدرنق بحذف قاف و آن نره ٔ عنکبوت یا عنکبوت کلان است . (آنندراج ). رجوع به خدرنق در این لغتنامه شود.
خداوندلغتنامه دهخداخداوند. [ خ ُ وَ ] (اِخ ) ماآنو از شاهان خُسرُوِن و پس از ابگار (70 ق . م . تا 57 ق .م .) شاه شد، یعنی پس از ابگار یک سال فترت طول کشید و سپس ماآنو که عنوان خدا
خدرنقلغتنامه دهخداخدرنق . [ خ َ دَ ن َ ] (ع اِ) عنکبوت نر. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (مهذب الاسماء). صاحب مهذب الاسماء آنرا با «دال » و «ذال » و «زاء» ضبط کرده است . ج ، خَدا