ختونلغتنامه دهخداختون . [ خ ُ ] (ع اِمص ) خسرگانی . مصاهرت . (از منتهی الارب ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (مهذب الاسماء). دامادی . || (مص ) ازدواج کردن مرد با زن . (از متن اللغة)
ختونتلغتنامه دهخداختونت . [ خ ُ ن َ ] (ع اِمص ) مصاهرت . ختونة. ختون . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ختونة شود.
ختونةلغتنامه دهخداختونة. [ خ ُ ن َ ] (ع اِمص ) مصاهرت . ختون . خسرگانی . (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). رجوع به ختون شود. || (مص ) ازدواج کردن مرد با زن . (از منتهی الارب ) (م
ختونتلغتنامه دهخداختونت . [ خ ُ ن َ ] (ع اِمص ) مصاهرت . ختونة. ختون . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ختونة شود.
ختونةلغتنامه دهخداختونة. [ خ ُ ن َ ] (ع اِمص ) مصاهرت . ختون . خسرگانی . (از متن اللغة) (از منتهی الارب ). رجوع به ختون شود. || (مص ) ازدواج کردن مرد با زن . (از منتهی الارب ) (م
خسرگانیلغتنامه دهخداخسرگانی . [ خ ُ س ُ رَ / رِ ] (حامص ) ختون . (از منتهی الارب ). مُصاهَرَت . (از منتهی الارب ).
مصاهرتلغتنامه دهخدامصاهرت . [ م ُ هََ / هَِ رَ ] (ازع ، مص ) مصاهرة. داماد کردن و خسر کردن ، و این از هردو جهت باشد. (غیاث ). دامادی کردن . خسری کردن . (یادداشت مؤلف ). نسبتی است
اصهارلغتنامه دهخدااصهار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ صِهْر. اهل بیت زن از داماد و پدرزن و برادرزن و دیگران ، در مقابل اَحماء که اهل بیت مرداست و از دو جهت صهر نیز گویند. (منتهی الارب ). ج